طلبه شهید حبیب الله طالبیان
شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۸ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم «روحانی شهید: حبیب الله طالبیان» به نام الله پاسدار حرمت خون پاک و مطّهر شهیدان «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورئه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم» (توبه/ 111) السلام علیک یا ابا عبد الله بود رضوان سرانجام شهادت سعادت هست فرجام شهادت و زد باد بهشتی بر مشامم چو بر گوشم رسد نام شهادت دمادم مرغ روحم ز آشیانه کنـد پـرواز بر بام شهادت الا ای ساقی از راه کرامت عطا بنما مرا جـام شهادت سحر گه هاتفی از عالم غیب مـرا در داد پیغـام شهـادت شدم بیخود زخود در دار فانی چوبرمن گشتاعلامشهادت با حمد و ستایش بیکران خداوند -عزّ و جلّ- و با درود و سلام به پیشگاه مقدّس امام زمان ناجی بشریت و بر پا کننده عدل الهی در سراسر گیتی -روحی لتراب مقدمه الفداه- و با درود بر امام امت رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی نجات بخش مستضعفین جهان از سلطة مستکبرین و ابر جنایتکاران و سلام بر ارواح پاک و مطهر شهدای اسلام از هابیل تا کربلای حسین و از کربلای حسین تا کربلاهای ایران. در این برهه از زمان -که اسلام به امانتهای خدا احتیاج دارد تا دین مقدس اسلام را یاری نموده- این امت که امانتهای اویند، باید با اخلاص ، جان و هستی خود را در کف دست نهاده و تقدیم او نمایند، اکنون این حقیر بنابر فرمان ولیّ امر زمان « نائب امام زمان » مبنی بر وجوب کفائی بر خود لازم دانستم که عازم جبهه های جنگ حقّ علیه باطل بشوم و امیدوارم که با اخلاص تمام دِین خود را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و خون شهداء اداء کنم تا شاید خدا نظری کند و این بنده رو سیاهش را بسوی خودش و اولیائش بخواند. امّا سفارشی به پدر و مادرم: اگر دعای امام جعفر صادق -علیه السلام- را که فرزند شما هم هدفی غیر از آن ندارد- در حقش اداء شد، ناراحت نباشید و فقط برای فرزند خود طلب عفو و آمرزش کنید، مرا ببخشید چون در برابر زحماتی که برایم کشیدهاید نتوانستم حق شما را جبران کنم، برای فرزند خود گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید، برای امام حسین -علیه السلام- بلند بلند گریه کنید، چون در دم آخر یار و یاوری غیر از خدا نداشت و صدا زد «هل من ناصر ینصرنی» و کسی نبود در آن زمان یاریش کند. شما ای خواهران! بیاد غریبی و اسارت زینب سلام الله علیها گریه کنید. سفارش به دوستان و برادران همسنگرم در سنگر مقدّس حوزه علمیه: من لیاقت همسنگری آنها را نداشتم و ندارم، ای برادران! شما خود، بهخوبی میدانید که مسؤولیتتان در قبال انقلاب زیاد میباشد و هر روز هم زیادتر میشود، بکوشید تا به این مسؤولیت خطیر، درست جامه عمل بپوشانید. و اما ای مردم! شما هم وظایفی سنگین دارید، پشتیبانی از روحانیت اصیل -که در رأس همة آنها امام امّت میباشد- پشتیبانی از دولت اسلامی، با پشتیبانی شماست که دولت می تواند به داد مستضعفین برسد، ازهمه مهمتر مبارزه شماست در برابر گروهکهای ضد اسلام و انقلاب و باید همان کاری را با گروهکهای فدائی و توده انجام دهید، که با منافقین کرده اید ، پاسداری از خون تمام شهداء کنید و دعا برای فرج امام زمان -علیه السلام- و طول عمر و سلامتی رهبر کبیر انقلاب که همان شعار همیشگی میباشد. به امید بر افراشته شدن پرچم اسلام در سرتاسر گیتی «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون » «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» برادر کوچک شما حبیب الله طالبیان
http://khayyen.ir/shahid/158

ایستادی چونان قلّه های سرافراز، آنسان که کوهها
به پای استواریات، سر در خویش فرو بردند و به دره های عمیق، شرم ریختند!
زمین طنین گامهایت را هنوز در خویش حس می کند؛ گامهایی که رعشه بر جان دشمن
می افکند. تو از کدام قبیله بودی که دل به قبله دوست دادی و در نمازی
خونین، بالهای قنوت برگشودی و پرواز در ملکوت رستگاری را به تجربت نشستی؟!
ای سرو سرفراز! به حیرتم که کدام تیر- از تبار شکست – توانست تو را بر خاک
افکند؟! اینک، واژه هایم با زبان بی زبانی با تو سخن می گویند و از تو می
خواهم که بر من حمدی بخوانی که تو زنده ای و من مرده. می دانستم روزی تو
خواهی آمد، بر کوچه دل قدم خواهی نهاد ومن تمام احساسم را فرش راه تو می
کنم. مانند همان روز که بر لب جویبار وجود، گل ناز وجودت را گرفتم و تو در
سال 1344 در شهرستان شهرضا به دنیا آمدی و طرحی از صفا با آمدنت بر دیوار
دلم نقش بست. در آن سالهای سیاه، مردی از تبار خورشید قیام کرد و گویی تو
در گهواره ات به او لبیک میگفتی. چه زود نو گل قدت در چمن زار وجود قد کشید
و تو در ماه مهر با پای مهر به دبستان رفتی. بعد از اتمام دوران ابتدایی
وارد مدرسةراهنمایی شدی. شور تو در امتداد عشق به خمینی بود، چرا که می
دانستی «عشق به خمینی، عشق به همة خوبی هاست». در راهپیماییها شرکت میکردی
تا هیچستان رژیم شاهنشاهی را بر باد دهی. بعد از اتمام این دوره، قاصدک
کنعانی دلت در راه عشق، دیده به فلق انتظار گشود تا یوسف زهرا(سلامالله
علیه) پای به سامانکدة دل بگذارد. اشارت یک نوید، کریمانه ترین وعدهها را
در طبقی از عشق برایت آورد و تو راهی حوزه اقدمیه شهرضا شدی و از طلبگی
هدفی جز گسترش مفهوم انقلاب و حکومت اسلامی نداشتی. بعد از اینکه تحصیلات
حوزوی را تا اتمام مقطع مقدمات پشت سر نهادی، نسیم جنون الهی بر خنکای جانت
نشست و در بسیج ثبت نام کردی. می خواستی پروانه شوی، اوج بگیری و در شمع
لاهوتیان فانی شوی. سه بار به جبهه رفتی، اما عروس ابدیت نامت را زیبا
نگاشت. تو بر دست و پایت حنا گذاشتی تا در جشن لقای عشاق خدا به گلگشت باغ
لاهوت بروی. با خیل افلاکیان در عملیات محرم شرکت کردی ودر 12/8/1361 در
منطقه عین خوش جاودانه ترین غزل عشق را سرودی، خلعت زیبای شهادت را در بر
کردی و به جمع عرشیان عالم قدس راه یافتی و روزی که تو را با ذکر دعا و
صلوات و احترام خاصی به گلزار شهدای شهرضا میبردند، پیکر غرق به خونت در
کوچههای شهر، گلبرگهای حماسه و ایثار را به شکفتن واداشت. «روحت شاد و راهت
همیشه مستدام باد»
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم «روحانی شهید: حبیب الله طالبیان» به نام الله پاسدار حرمت خون پاک و مطّهر شهیدان «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التورئه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم» (توبه/ 111) السلام علیک یا ابا عبد الله بود رضوان سرانجام شهادت سعادت هست فرجام شهادت و زد باد بهشتی بر مشامم چو بر گوشم رسد نام شهادت دمادم مرغ روحم ز آشیانه کنـد پـرواز بر بام شهادت الا ای ساقی از راه کرامت عطا بنما مرا جـام شهادت سحر گه هاتفی از عالم غیب مـرا در داد پیغـام شهـادت شدم بیخود زخود در دار فانی چوبرمن گشتاعلامشهادت با حمد و ستایش بیکران خداوند -عزّ و جلّ- و با درود و سلام به پیشگاه مقدّس امام زمان ناجی بشریت و بر پا کننده عدل الهی در سراسر گیتی -روحی لتراب مقدمه الفداه- و با درود بر امام امت رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی نجات بخش مستضعفین جهان از سلطة مستکبرین و ابر جنایتکاران و سلام بر ارواح پاک و مطهر شهدای اسلام از هابیل تا کربلای حسین و از کربلای حسین تا کربلاهای ایران. در این برهه از زمان -که اسلام به امانتهای خدا احتیاج دارد تا دین مقدس اسلام را یاری نموده- این امت که امانتهای اویند، باید با اخلاص ، جان و هستی خود را در کف دست نهاده و تقدیم او نمایند، اکنون این حقیر بنابر فرمان ولیّ امر زمان « نائب امام زمان » مبنی بر وجوب کفائی بر خود لازم دانستم که عازم جبهه های جنگ حقّ علیه باطل بشوم و امیدوارم که با اخلاص تمام دِین خود را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی و خون شهداء اداء کنم تا شاید خدا نظری کند و این بنده رو سیاهش را بسوی خودش و اولیائش بخواند. امّا سفارشی به پدر و مادرم: اگر دعای امام جعفر صادق -علیه السلام- را که فرزند شما هم هدفی غیر از آن ندارد- در حقش اداء شد، ناراحت نباشید و فقط برای فرزند خود طلب عفو و آمرزش کنید، مرا ببخشید چون در برابر زحماتی که برایم کشیدهاید نتوانستم حق شما را جبران کنم، برای فرزند خود گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید، برای امام حسین -علیه السلام- بلند بلند گریه کنید، چون در دم آخر یار و یاوری غیر از خدا نداشت و صدا زد «هل من ناصر ینصرنی» و کسی نبود در آن زمان یاریش کند. شما ای خواهران! بیاد غریبی و اسارت زینب سلام الله علیها گریه کنید. سفارش به دوستان و برادران همسنگرم در سنگر مقدّس حوزه علمیه: من لیاقت همسنگری آنها را نداشتم و ندارم، ای برادران! شما خود، بهخوبی میدانید که مسؤولیتتان در قبال انقلاب زیاد میباشد و هر روز هم زیادتر میشود، بکوشید تا به این مسؤولیت خطیر، درست جامه عمل بپوشانید. و اما ای مردم! شما هم وظایفی سنگین دارید، پشتیبانی از روحانیت اصیل -که در رأس همة آنها امام امّت میباشد- پشتیبانی از دولت اسلامی، با پشتیبانی شماست که دولت می تواند به داد مستضعفین برسد، ازهمه مهمتر مبارزه شماست در برابر گروهکهای ضد اسلام و انقلاب و باید همان کاری را با گروهکهای فدائی و توده انجام دهید، که با منافقین کرده اید ، پاسداری از خون تمام شهداء کنید و دعا برای فرج امام زمان -علیه السلام- و طول عمر و سلامتی رهبر کبیر انقلاب که همان شعار همیشگی میباشد. به امید بر افراشته شدن پرچم اسلام در سرتاسر گیتی «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون » «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» برادر کوچک شما حبیب الله طالبیان
http://khayyen.ir/shahid/158
- ۹۳/۰۷/۱۹