بسم الله الرحمن الرحیم
محور نخستین: برنامه ریزی فکری و آگاهی بخشی در زمینه ی مسائل اعتقادی و چاره گری در روبرو شدن با عقاید منحرف و انگیزه ها و واپس گرایی های شعوبی و نژاد پرستی و عقاید مختلف دینی.
از خطرناک ترین این تبلیغات زهرآگین، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بود که قلب و دل نوجوانان را نشانه گرفته بود. موضع امام موسی علیه السلام در برابر این تبلیغات، آن بود که با دلایل استوار در برابر آن بایستد و با پوچی و بی مایگی آن به معارضه برخیزد و دوری آن را از منطق و واقعیت توضیح دهد و عیوب آن را باز گوید تا آن جا که گروهی انبوه از پیروان آن عقاید پوچ به اشتباه خود فساد خط مشی اتخاذی خویش اعتراف کردند و به این دلیل جنبش امام درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حضرت منتشر گردید. چندان که گروهی بزرگ از مسلمانان از آن پیروی کردند و آن را پذیرفتند و این امر بر مسئولان حکومت گران آمد. از این رو آنان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند و در زمینه های عقیدتی آنان را از گفت وگو باز داشتند، تا جایی که امام موسی علیه السلام ناچار شد به هشام (یکی از اصحاب خود) فرستاده ای گسیل دارد و او را هشدار دهد تا به علت خطرهای موجود، از سخن گفتن خودداری کند و هشام تا مرگ مهدی، (1) از سخن گفتن خودداری کرد.(2)
محورهای فعالیت امام
اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام در چند محور قابل بررسی است که به مواردی اشاره می کنیم:محور نخستین: برنامه ریزی فکری و آگاهی بخشی در زمینه ی مسائل اعتقادی و چاره گری در روبرو شدن با عقاید منحرف و انگیزه ها و واپس گرایی های شعوبی و نژاد پرستی و عقاید مختلف دینی.
از خطرناک ترین این تبلیغات زهرآگین، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بود که قلب و دل نوجوانان را نشانه گرفته بود. موضع امام موسی علیه السلام در برابر این تبلیغات، آن بود که با دلایل استوار در برابر آن بایستد و با پوچی و بی مایگی آن به معارضه برخیزد و دوری آن را از منطق و واقعیت توضیح دهد و عیوب آن را باز گوید تا آن جا که گروهی انبوه از پیروان آن عقاید پوچ به اشتباه خود فساد خط مشی اتخاذی خویش اعتراف کردند و به این دلیل جنبش امام درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حضرت منتشر گردید. چندان که گروهی بزرگ از مسلمانان از آن پیروی کردند و آن را پذیرفتند و این امر بر مسئولان حکومت گران آمد. از این رو آنان را تحت فشار و شکنجه قرار دادند و در زمینه های عقیدتی آنان را از گفت وگو باز داشتند، تا جایی که امام موسی علیه السلام ناچار شد به هشام (یکی از اصحاب خود) فرستاده ای گسیل دارد و او را هشدار دهد تا به علت خطرهای موجود، از سخن گفتن خودداری کند و هشام تا مرگ مهدی، (1) از سخن گفتن خودداری کرد.(2)
- ۰ نظر
- ۰۶ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۰۰